جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

یک «بیگ بَنگ» کوچک برای نوسازی دنیا قسمت ۲ از ۳

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید

چالش این است که در حال حاضر، درصد انسان‌های وگان کافی نیست. شاید در حال حاضر فقط ۳۰ ٪ وگان باشند. گیاهخوارها[وجترین ها]، کمک چندانی نمی‌کنند چون آنها هنوز با اشخاص- حیوان بخاطر شیر یا تخم مرغ آنها مرتبط هستند یا حتی اشخاص- ماهی را میخورند و آن را گیاهخواری می‌نامند. بنابراین آنها به اندازه کافی پاک نیستند تا بتوانند آجرهایی برای ساختن این پروژه نجات را بسازند. پس،وگان‌ها کسانی هستند که میتوانند سیاره را بعد از برداشته شدن همهٔ موانع و کارما، نجات دهند.

بگذارید این را خاموش کنم، و سعی خواهم کرد که بقیه را به یاد آورم. بسیارخب، من به برخی از یادداشت‌هایم نگاه کردم و حالا چیز دیگری به خاطرم آمد. و آن نوع «حیاط» که گفتم، ماسه دارد. اما آن، نوعی ماسهٔ لرزان است. مثل ماسه‌ سواحل ما صاف و ثابت نیست. در حال لرزیدن است. نمی دانم چرا می‌لرزد. من وقت ندارم در موردش تحقیق کنم. بعلاوه، همین که بتواند کارما را نگه دارد، بقیه‌اش آنقدر مهم نیست، آنوقت من خوشحال خواهم بود.

آه خدایا، باید چراغ را روشن کنم تا بیشتر ببینم چون در تاریکی حرف می‌زنم. بدون نور و بدون دیدن چیزی در اطرافم تمرکز بیشتری دارم. اخیراً اینطور بوده است. من مثل سابق، با یک چراغ بزرگ یا دوربین یا یک فیلمبردار که جلوی من باشند یا اینطور وسایل، صحبت نمی‌کنم. من باید عمیق تمرکز کنم، عمیق‌تر از خیلی از سخنرانی‌های دیگر برای عموم مردم. پس اگر بخواهم کمی از یادداشتم را بخوانم، باید چراغ قوه را سریع روشن و خاموش کنم.

ساده نیست. بعد از اینکه تمام کارما حذف شد، دنیای کارما فرو می‌ریزد. یا، نقل قول دقیق از سخنانِ اعلیحضرت، پادشاه کارما: "دنیای «کارما» کشته شد." به این معنی که هیچ دنیای دیگری با آن نوع کارمایی که انسانها در تمام این مدت ساخته‌اند، خلق نخواهد شد، یعنی اینکه هیچ دنیای کارمایی بواسطه انرژی کارمای بسیار بسیار بسیار عظیمِ بشر، وجود نخواهد داشت. بنابراین پادشاه کارما مسلماً دیگر هیچ شغلی نخواهد داشت و شکایت خواهد کرد. بعنوان مثال [اینگونه میگوید]: "نمیتوان به این کار اجازه داد! چطور می‌توانید کارما را ازبین ببرید؟" آن مخفیانه از بین می‌رود، اما بعد از اینکه همه‌ی آن برود، او می‌فهمد. و البته، استاد باید به او بگوید که این منصفانه نیست- که استاد کل آن کارمای جهان را تقبل کند چون استاد کار اشتباهی انجام نداده است – فقط سعی میکند که به فرزندان خدا کمک کند. و این همان چیزی است که خدا می‌خواهد - که بچه‌ها خوب باشند، که به آنها کمک شود، که آزاد باشند. طبق قانون کارما، این عادلانه نیست، منصفانه نیست که استاد باید به تنهایی مجازات شود و حتی در آن هنگام هم نمی تواند کل کارمای جهان را پاک کند.

برای این، به پادشاه کارما گفتم که یا باید شغل دیگری از خدا بخواهد، یا من برایش شغلی پیدا خواهم کرد. یا، او از من پیروی کند و با من به "قلمروی جدید" برود و استراحت کند و از امتیازات، لذت، شادی و سعادت برخوردار شود، به جای اینکه هرروز مجبور باشد که به اسنادِ زشت شرارت و رنج انسانها و شکنجه‌های اشخاص- حیوان و اینها نگاه کند و همه آن را بنویسید. این خوب نیست، هست؟ او موافقت کرد. این یک مورد است. بنابراین، او از آموزه‌ی استاد پیروی خواهد کرد و به "قلمروی جدید" خواهد رفت و از اوقاتی آرام و زیبا لذت می‌برد، بجای اینکه با این همه چیز زشت از انسانها و چیزهای دیگر سروکار داشته باشد که بسیار زشت هستند، بسیار وحشتناک، بسیار ظالمانه و بسیار... خودتان می‌دانید؛ حالا کلمه‌ای برایش ندارم. خیلی وحشتناک، وحشتناک.

و البته انسانها که موقتاً بدون کارما روی کره زمین می‌مانند، (از آنجایی که) همه چیز به حالت تعلیق است، مجازات نخواهند شد و هر چه وجود دارد، همچنان وجود خواهد داشت. اما شیاطین و اهریمنان که بهرحال روح ندارند و بواسطه انرژی بد بوجود آمده و زندگی میکنند، انرژی بد کارمای انسان‌ها و شاید برخی حیوانات یا... در واقع فقط انسان‌ها؛ اشخاص- حیوان فقط وظیفه شان را میکنند حتی اگر کاری که اشخاص-حیوان انجام میدهند خوب به نظر نیاید، اما آنها به سیاره کمک می‌کنند تا بطور مثال، از شر زامبی‌های بیمار یا منفی در دریا یا کوه یا در زمین خلاص شود. فقط انسان‌ها هستند که کارهایی را آگاهانه و عمداً انجام می‌دهند که چنین انرژی بد و وحشتناکی را خلق میکند که شیاطین و اهریمنان ایجاد می‌کند.

ازاینرو، آنها هم باید به یک سیاره خالی از سکنهٔ دیگری که هیچ موجود دیگری در آنجا وجود ندارد، منتقل شوند. شبیه آن «حیاط» که قبلاً ذکر کردم. و آنها باید آنجا بمانند، تا زمانی که به یک دنیای جهنمی نقل مکان شوند و یا تا وقتیکه به مرور زمان به طور خودکار از بین بروند - تا زمانی فرا برسد که دیگر انرژی‌های بدی برای تغذیه آنها، برای وجود داشتن‌شان، نباشد.

آه، این سخنرانی سخت است. من مدام با کلمات کلنجار می‌روم. احساس می‌کنم صحبت کردن سخت است. بیرون آمدن کلمات سخت است، روان نیست. پس حالا می‌دانید که وضعیت چگونه است. کار زیادی است. به آن آسانی نیست. ولی خدا را شکر قابل انجام است. به لطف خداوند این کار شدنی است.

حالا از من می‌پرسید که چالش چیست؟ چالش این است که در حال حاضر، درصد انسان‌های وگان کافی نیست. شاید در حال حاضر فقط ۳۰ ٪ وگان باشند. گیاهخوارها[وجترین ها]، کمک چندانی نمی‌کنند چون آنها هنوز با اشخاص- حیوان بخاطر شیر یا تخم مرغ آنها مرتبط هستند یا حتی اشخاص- ماهی را میخورند و آن را گیاهخواری می‌نامند. بنابراین آنها به اندازه کافی پاک نیستند تا بتوانند آجرهایی برای ساختن این پروژه نجات را بسازند. پس،وگان‌ها کسانی هستند که میتوانند سیاره را بعد از برداشته شدن همهٔ موانع و کارما، نجات دهند. به این صورت است. و با موافقتِ اعلیحضرت، پادشاه کارما.

آه، درضمن، پادشاه کارما هم مثل هر انسان دیگری روی زمین تناسخ یافته است.

بله. حالا دیگر چه؟ خب. بسیار خب. یک فرد که روی زمین تجسم می‌یابد، هرکسی- در اکثرمواقع اگر انسان باشد، یک روح دارد - کارهایی برای انجام دادن دارد. منظورم شغل فیزیکی نیست. یعنی به غیر از شغل فیزیکی، وظیفه دیگری هم دارد. درست مثل بودا یا عیسی مسیح، آنها به عنوان انسان متولد شدند، اما آنها انسان نیستند. اما با اینوجود، زمانی که آنها انسان بودند، مجبور بودند برای مدتی یا کل عمرشان، به وظایف خودشان عمل کنند. بستگی دارد.

مثل کبیر، قدیس کبیر- او کل عمرش را بعنوان بافنده کار کرده بود و حتی همسری هم داشت. اما همسرش هم یک قدیس بود - یک شاگرد کاملاً مطیع. من داستانهای زیادی را برایتان تعریف کرده‌ام که چقدر او مطیع بوده، پس زیاد وقتمان را اینجا تلف نمی‌کنیم. و بودا، یک شاهزاده بود و یک همسر داشت، و ۵۰۰ زن حرمسرا داشت و حتی یک پسر. اما، این تنها شغلش نبود. بعد، او بعنوان یک پادشاه آینده [ولیعهد] از آن مقام دست کشید و یک راهب ‌خانه به دوش شد. شما آن داستان را می‌دانید، پس من آن را هم تکرار نمی‌کنم. فقط برای مثال، بودا به عنوان یک انسان به دنیا آمد، اما او یک بودا است. عیسی مسیح به دنیا آمد، او شبیه یک انسان بود اما او پسر خدا است - تنها پسر خدا.

پس، پادشاه کارما نیز روی این سیاره متولد شد تا واقعا با بشر ارتباط برقرار کند، تا بداند که آنها چه میکنند دقیق تر از وقتی که او در جهان ِ«کارما» بماند و فقط با ابزار نامرئی نظاره کند. این طور دقیق تر است؛ موثق تر؛ مؤثرتر. اگر هر قدیس و فرزانه‌ای، یا هر الهه ی وظیفه شناسی بخواهد وظیفه‌اش را خوب انجام دهند، آنگاه او هم باید بعنوان یک انسان روی سیاره متولد شود. و به همین دلیل بسیاری از کتب مقدس و مذاهب خوب همواره ذکر می‌کنند که شما باید استاد زنده را بیابید، چون الکتریسته در هوا برای لوازم برقی هیچ استفاده‌ای ندارد، اگر شما یک کابل و یک پریز برای اتصال به وسایلتان نداشته باشید، تا برق را برای مصرف، دریافت کند.

فقط دنیای مادی به این شکل است. در "دنیای بهشتی" این طور نیست؛فرق دارد. [آنجا] به ابزار مادی نیاز ندارید، اما هنوز به اساتید نیاز دارید، حتی اگر آنها مانند انسان‌ها، فیزیکی نباشند. اما هنوز به اساتید نیاز دارید تا بیشتر به شما بیاموزند، تا شما را به جهان بالاتر ارتقاء دهند، و غیره، و بیشتر متبرک‌تان کنند- اگر هنوز در جهان آنها، یا یک بهشت بالاتر نباشید. نه اینکه هرکسی که به سطح پنج یا چهار برسد می تواند یک استاد شود. این نیز باید از سوی خدای متعال مقرّر گردد از طریق استاد غایی.

استاد غایی، در جهان مادی نیز به عنوان یک انسان تناسخ می‌یابد، و بعد تصمیم می‌گیرد، چه کسانی را بعنوان شاگردانش متبرک کند، و بعد به آنها تعلیم دهد و آنها را به ابعاد بالاتر ارتقاء دهد. و همچنین استاد غایی در جهان بالاتر، در سطوح متفاوت تجلی می یابد، جهت تعلیم به موجودات دیگر. اما، آنجا قدیسان و فرزانگان دیگری هم برای کمک هستند و همه پادشاهان جهان‌های متفاوت؛ بوداهای سطوح متفاوت نیز کمک می‌کنند- اگر به بُعد بالاتری رسیده باشید. درست مثل این جهان، که معلمین مختلفی وجود دارند، برای کودکستان، ابتدایی، دبیرستان، پیش دانشگاهی، دانشگاه و غیره.

کجا بودم؟ فراموش کردم بعدش چه بود. من این ضبط را متوقف خواهم کرد و باید [موضوعات را] بیاد آورم یا نوشته‌هایم را بخوانم. بسیارخب، دوباره برگشتم. یادم آمد، این کارما بسیار عظیم است، بسیار عظیم، بسیار عظیم. پس، اینطور نیست که بگویید، "بسیارخب، من کارما را حذف خواهم کرد" و تمام شود. اینگونه نیست. آه، ممکن است سالها طول بکشد- به آرامی، مخفیانه. اما مسئله این است که به وقت زمین نمی توان این کار را انجام داد. باید این کار را به وقت بهشت ​​انجام داد. سریعتر است. مثلاً یک سال، یک ثانیه می‌شود، یا ۱۰ سال یک ثانیه می‌شود، مشابه با آن. میتواند بیشتر باشد. من فقط چند عدد می‌گویم تا بتوانید تفاوت را درک کنید.

و این کار با شیوه بهشتی و با روح و قدرت «استاد غایی» انجام میشود که روی زمین تجلی یافته است، با کمک «استاد غایی» در بهشت والا. اگر با کلمات خود «استاد غایی» نقل قول کنم: yonder”"(دور دست) است، "در دنیای دور دست" است. این چیزی است که او به من گفت. و مسلماً مهم تر از همه، توسط لطف و رحمت خداوند قادر مطلق. آن احتیاج به سازماندهی، ترتیب دادن و مذاکره زیادی دارد- اگر بتوان آن را انجام داد، به این شکل.

دانلود عکس   

بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها  (2/3)
بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید