جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

In Times of Crisis, Remember Your Inner Master, and Arm Yourself with the Five Holy Names and Diligent Meditation

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
با درود بر استاد یگانه و غایی، استاد اعظم چینگ های و تیم عزیز سوپریم مستر تلویزیون.

استاد! عصر روز ۲۲ آگوست ۲۰۲۱، در حالیکه با همسرم و سگ همراهمان در حال پیاده روی یک تپه بودیم، با یک خودروی برقی برخورد کردم که به دلیل سرعت زیاد نتوانست به موقع ترمز کند. به شکلی وارونه به هوا پرتاب شدم، و فکر کردم می ‌میرم. در آن لحظه احساس کردم که دستی کمی سرم را بلند کرد به طوریکه چیزی که به زمین خورد سرم نبود بلکه سمت چپ بدنم بود. تمام بدنم خیلی درد می کرد و نمی توانستم کمرم را حرکت دهم. با آمبولانس به بیمارستان منتقل شدم و در اورژانس تحت معاینه عمومی قرار گرفتم. سپس دکتر گفت: "عجیب است. چطور ممکن است که هیچ آسیب داخلی یا شکستگی استخوان ندارید؟ این واقعاً در یک تصادف رانندگی مانند یک معجزه است." همسرم به او پاسخ داد: "همه به این دلیل است که استادش برای نجات او آمده بود."

متشکرم، استاد! از وقتی که در سال ۱۹۹۸ تشرف گرفتم، با برکت و حمایت شما، من که فردی با کارمای سنگین بودم، توانسته ام در حالیکه بدهی های کارمایی ام را پاک می کنم، شهد برکات استاد را تجربه کنم.

یادم می آید یک شب تابستانی، مدت زیادی از تشرفم نگذشته بود که پسرم تب شدیدی داشت و همسرم در شیفت شب کار می کرد. من در وحشت بودم. ناگهان صدای کوبیدن در را شنیدم. در را باز کردم ولی کسی را ندیدم. وقتی برگشتم، متوجه شدم که کالبد مظهری استاد، با همان لباس سفید روی مجسمه کوان یین بودیساتوا، در خانه من بودند همراه با دو نفر دیگر که پشت سر ایشان ایستاده بودند. غرق در تعجب پرسیدم: "چرا اینجایید استاد؟" استاد گفتند: "آمده ام تا نگاهی بیندازم زیرا خانواده شما دچار مشکل شده است." گفتم: پسرم تب دارد و نمی توانم او را به بیمارستان ببرم." استاد گفتند: "بگذارید نگاهی بیندازم." استاد با دستشان پیشانی پسرم را لمس کردند و گفتند: او تب ندارد." الان مشکلی وجود ندارد و من باید بروم." سریع گفتم: "لطفا قبل از رفتن یک فنجان چای بنوشید، استاد." آن شخصی که پشت استاد بود، گفت: "استاد در مسیر رفتن به جای دیگری بودند. ایشان فقط به این دلیل که شما در خانواده تان مشکل داشتید، آمدند. استاد باید به جای دیگری بروند." استاد را بدرقه کردم و دیدم که آن سه نفر به آرامی به آسمان می روند. گونه ام را محکم نیشگون گرفتم تا مطمئن شوم که رویا نیست! واقعی بود! استاد به طور قطع به خانه من آمدند! خیلی هیجان زده بودم! برای نجات پسرم از استاد ممنونم. از لطف شما متشکرم!

زمان دیگری بود که شوهرم در تجارت متحمل ضرر بزرگی شد که منجر به یک بدهی سنگین شد. من که نمی توانستم با آن روبرو شوم، جلوی عکس استاد زانو زدم، گریه کردم و گفتم که می خواهم از او طلاق بگیرم. آن شب استاد دوباره بر من ظاهر شدند و به من گفتند که جدا نشوم. ایشان تمام کارمای مربوط به تناسخ هایمان را درست مثل یک فیلم، به من نشان دادند. استاد گفتند که قبل از اینکه بتوانم به "خانه بهشتی استاد" در بالا برگردم باید بدهی زندگی های قبلی ام را بپردازم!

یک بار دیگر در تابستان بود که من در ساحل رودخانه کنار کارخانه کشتی ‌سازی مشغول شستن لباسها بودم. چون فصل بارندگی تازه سپری شده بود، آب رودخانه بسیار عمیق بود و پله ها لغزنده بود. فقط سه تکه لباس را شسته بودم و بعد با بی احتیاطی داخل آب لیز خوردم. درست قبل از غرق شدن، فوراً استاد را برای کمک صدا کردم. بلافاصله شناور شدم و توانستم از آب خارج شوم.

آه، استاد! ممنونم که جانم را نجات دادید! هرچند که من ممارست کننده معنوی خوبی نیستم، اما شما همچنان مرا دوست دارید و به هر طریق ممکن از من مراقبت می‌کنید. هیچ زبان دنیوی نمی تواند سپاسگزاری مرا از شما بیان کند! من واقعاً سخت تمرین خواهم کرد و با گفتار و کردارم شما را ستایش خواهم کرد!

از برنامه های سوپریم مستر تلویزیون، می دانم که شما، تیم سوپریم مستر تلویزیون را رهبری می کنید که بسیار سخت کار کنند و همه چیز را فدا کنند تا به موجودات با ادراک نشان دهند که چگونه از این بیماری پاندمی رها شوند و دنیایی وگان و صلح آمیز را آغاز کنند. از شما و تیم سوپریم مستر تلویزیون خواهشمندم مراقب سلامتی تان باشید! شما مورد اعتماد همه شاگردان هستید و ثروت همه موجودات هستی هستید! با شما، ما هیچ ترسی نداریم! با شما، موجودات با ادراک آینده ای دارند! با کمال احترام برای استاد غایی و تیم سوپریم مستر تلویزیون آرزوی بهترین ها را دارم! با احترام، "ژیو-پینگ" از چین

"ژیو پینگ" درخشان، در حالیکه از شنیدن سختی هایی که با آن روبرو شده اید متأسفیم، اما از خواندن این همه سعادتی که از استاد عزیزمان دریافت کرده اید هم خوشحال هستیم. دعا می کنیم که استاد همیشه مورد محبت و محافظت قرار گیرند، زیرا ایشان فداکارانه از همه ما مراقبت می کنند. باشد که درخشش بهشت شما و مردم شاد چین را هدایت کند. در نور آسمانی، تیم سوپریم مستر تلویزیون

استاد راهنمایی هایی برای شما دارند: " ژیو-پینگ بسیار عزیز، من مطمئن هستم که زندگی روزمره با پاک شدنِ کارمای این زندگی برای شما و عزیزانتان آرامتر می شود. برای شما و عزیزانتان آرامتر می شود. مطمئن شوید که کارماهای جدیدی ایجاد نکنید. در زمان بحران، استاد درونی تان را به خاطر بیاورید و خودتان را با پنج نام مقدس و مراقبه سختکوشانه، مسلح کنید. تا جایی که می توانید تمرین کنید و بله، من هم همیشه با شما هستم. عشق و دعاهایم را می فرستم تا شما و هموطنان چینی با انگیزه تان برای همیشه در پرتو بوداها در امان بمانید."
بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید