جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

ما باید نسبت به ممارست معنوی مان متعهد باشیم و قلبی پاک را پرورش دهیم تا بتوانیم خرد الهی را دریافت کنیم.

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
و حالا یک حرف دل از "نگوک وی" در آولاک، به عبارتی ویتنام داریم:

استاد گرامی، به مناسبت زادروز استاد عزیز، ما شاگردان، یک اعتکاف ‌مراقبه کوان‌یین در باغ‌ "تان تین"در آولاک (ویتنام) ترتیب دادیم. من بسیار خوش اقبال بودم و در حین مدیتیشن، من یک مکاشفه درونی شگفت‌انگیز داشتم که در آن یک اطلاعیه از سوی رهروان بود مبنی بر ‌اینکه استاد برای بازدید می‌آیند، پس باید سریعا برای خوش‌آمدگویی به استاد آماده‌ شویم. ما خیلی گریه کردیم چون از ملاقات استاد خیلی خوشحال شدیم و من هم خیلی خوشحال شدم چون فکر می‌کردم فقط با رفتن به تایوان (فورموسا) فرصت دیدن استاد را دارم. اما به طور غیرمنتظره‌ای، زمانی که ما یک اعتکاف مدیتیشن در اینجا داشتیم، من توانستم استاد را ملاقات کنم. خیلی دلپذیر و شادی‌بخش بود.

استاد را دیدم که لباس زرد بلندی (آئو دای) پوشیده بودند، با یک روسری سفید دور گردنشان و عصای ‌بامبو و بطری کدویی در دستشان، کلاهی سفید روی سرشان و اتاق مراقبه سرشار از نور بود. ما به استاد تعظیم کردیم. در آن زمان، همه متشرفین را دیدم که مثل فرشتگان، لباس‌های سفید (آئو دای) پوشیده اند و هاله‌ای از نور در اطراف آنها ساطع شده بود. بعد استاد به سمت ما آمدند تا سر هر متشرف را لمس ‌کنند. من دیر آمدم پس آخرین نفری بودم که استاد سرم را لمس کردند، اما استاد با لمس ملایم گونه‌ام عشق خود را به من نشان دادند و گفتند: "خیلی دوستت دارم." همچنین شنیدم که استاد یک کلمه برای یادآوری به همه ما گفتند: "پیش‌بینی"، و بعد اعلام شد که استاد بسیار سرشان شلوغ است و نمی‌توانند مدت زیادی بمانند.

من یک مکاشفه درونی دیگر در اعتکاف قبلی مراقبه کوان یین داشتم و در همین باغ "‌تان ‌تین". قبل از‌اینکه به آن اعتکاف بروم، از خدا، از استاد و بوداها و بودیساتواها در ۱۰ جهت پرسیدم: «آیا این باغ "‌تان‌ تین" دروازه بهشتی است که خداوند در اینجا قرار داده است؟ لطفا به من بگویید.» آن روز به‌ محض ‌اینکه به دروازه باغ ‌رسیدم تلفنم را بیرون آوردم تا ساعت را ببینم. بعد بر روی صفحه نمایش تلفن، تصویری از دروازه بهشت با نور خورشید و عبارت "دروازه بهشت" ظاهر شد. در آن لحظه از خوشحالی اشک ریختم و به وضوح میدانستم که بسیار خوش اقبال هستم که میتوانم برای مراقبه به این مکان بیایم.

من از لطف خدای قادر مطلق بسیار متشکرم و از استاد عزیزِ همه موجودات جهان متشکرم که از من و متشرفین عزیزمان حفاظت کردند تا بتوانیم برای مراقبه به باغ "‌تان تین" بیاییم. خیلی دوستتان دارم و سپاسگزارم. شاگرد "نگوک وی" از آولاک (ویتنام)

"نگوک" شایسته، از خواندن حرف دل شما خوشحال شدیم. آن شاگردانی که آنقدر خوشبخت هستند که با برکت استادمان می‌توانند در یک "دروازه‌ بهشت" مراقبه ‌کنند، واقعا خوش‌اقبال هستند.

پیام محبت‌آمیز استاد در انتظار شماست: «نگوک ‌وی سرشار از صلح، استاد درون همیشه ما را راهنمایی می‌کند. ما باید نسبت به ممارست معنوی مان متعهد باشیم و قلبی پاک را پرورش دهیم تا بتوانیم خرد الهی را دریافت کنیم. هرچه بیشتر با استفاده از متد ‌کوان‌یین‌ مراقبه‌ کنیم، می‌توانیم عشق بیشتری به این دنیا بتابانیم تا به می‌توانیم عشق بیشتری به این دنیا بتابانیم تا به تمام اطرافمان منفعت برسد. باشد که شما و هموطنان ‌آولاکی (ویتنامی) شما با برکات باشکوه بودا سرزنده شوید. دوستتان دارم!»
بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید