یک «بیگ بَنگ» کوچک برای نوسازی دنیا قسمت ۳ از ۳

همه اینها که الان به شما گفتم، انجام شده است. ولی من هنوز منتظرم که آن «چالش» کامل شود. ما هنوز منتظر رسیدن به حدنصابِ لازم برای تعداد وگانها هستیم. زیرا در حال حاضر، فقط ۳۰ درصد انسانها وگان هستند. ولی خوشبختانه، ما تعداد بسیار بسیار زیادی از، اوه خدای من، اشخاص- حیوان بسیار زیادی داریم که آنها نیز وگان هستند. و این به شانس ما اضافه کرده است، به ذخیره اجر معنوی‌مان. اما هنوزبیش از ۵۰ درصد دیگر کم داریم. و امیدوارم بعد از مدتی… زیرا «کارما» را نمی توان به مدت خیلی طولانی متوقف کرد. منظورم این است که از کارمای جدیدی که انسان‌ها ایجاد می‌کنند نمی توان برای مدت طولانی اجتناب کرد، باوجود اینکه حجم آنها کمتر است.

یادم آمد، این کارما بسیار عظیم است، بسیار عظیم، بسیار عظیم. پس، اینطور نیست که بگویید، "بسیارخب، من کارما را حذف خواهم کرد" و تمام شود. اینگونه نیست. آه، ممکن است سالها طول بکشد- به آرامی، مخفیانه. اما مسئله این است که به وقت زمین نمی توان این کار را انجام داد. باید این کار را به وقت بهشت ​​انجام داد. سریعتر است. مثلاً یک سال، یک ثانیه می‌شود، یا ۱۰ سال یک ثانیه می‌شود، مشابه با آن. میتواند بیشتر باشد. من فقط چند عدد می‌گویم تا بتوانید تفاوت را درک کنید. و این کار با شیوه بهشتی و با روح و قدرت «استاد غایی» انجام میشود که روی زمین تجلی یافته است، با کمک «استاد غایی» در بهشت والا. اگر با کلمات خود «استاد غایی» نقل قول کنم: yonder”"(دور دست) است، "در دنیای دور دست" است. این چیزی است که او به من گفت. و مسلماً، مهم تر از همه، توسط لطف و رحمت خداوند قادر مطلق. آن احتیاج به سازماندهی، برنامه ریزی و مذاکره زیادی دارد- اگر بتوان آن را انجام داد، به این شکل.

بسیارخب، دیگر چه؟ فقط این نیست. همچنین باید با آن به اصطلاح [مسئول]"کلید" انبار «کارما» دوست باشید - شخصی که کلید انبار «کارما» را نگه میدارد، شخصی که می‌داند چگونه آن را باز کند. نه آن '"حیاط". نه. قبل از آن، قبل ازاینکه آن را به "حیاط" ببرید، باید فردی که کلید را دراختیار دارد را بشناسید و با او کار کنید. او یک انباردار است، مانند هر مغازه یا هر اداره‌ای، یک شخصی است که کلید را دارد. لزوماً اینگونه نیست که فقط رئیس، کلید را داشته باشد، حتی نظافتچی ِ دفتر، کلید دفتر را دارد تا هرروز به آنجا برود و تمیز کند. یا یک نظافتچی در سوپرمارکت، رئیس به او یک کلید می‌دهد، به شخص مورد اعتماد، تا هر روز برای تمیز کردن مغازه به داخل آن برود، یا حتی یکی از کارمندان بسیار ساده و سطح پایین.

اما اگر این شخص، این کارمند آن اداره یا آن مغازه، بخواهد با چند نفر از دوستانش کاری انجام دهد، آنگاه، رئیس هرگز نباید مطلع شود. آنها شاید چیزی را بیرون ببرند، یا آنها را جایی پنهان کنند، به خاطر خودشان یا بخاطر بقیه افراد. اما رئیس نمی تواند بداند. اگر آنها بخواهند کل مغازه را جابجا کنند، کار بسیار دشوارتری است. شاید آنها باید تا زمان کریسمس یا یک تعطیلات بزرگ صبر کنند، آنوقت، مغازه چندین روز تعطیل خواهد بود و آنها خیلی چیزها را خواهند برد. و بعد، مواقعی که مغازه بسته است، بیشتر می‌برند، هرروز یا هر هفته بیشتر و بیشتر و بیشتر می‌برند. درک کردن و انجام این آسان تر است تا حذف کردن «کارما»، «کارما»ی خیلی خیلی خیلی عظیم- می تواند آسمان را چندین و چند بار بپوشاند - ذخیره کارما، مقدار کارما، آن بسیار دشوارتر است. من نمی‌توانم همه چیز را به زبان انسانی توضیح دهم، اما آن را آسان می‌کنم، آنوقت شما آن را تصور کنید.

حتی هنوز هم فکر می‌کنم چقدر این کار غیرممکن بود، و در حین انجام آن، همه چیز مثل کاری بی پایان و غیرممکن به نظر می‌رسید...!!! خب، خبر خوب این است که ٪۹۵ انجام شده است. وقتی صدای یک "بنگ" را در قلب سیاره‌مان شنیدم، ‌دانستم که این کار انجام شده. البته نه یک "بیگ بنگ"، مثل زمانی که کل کیهان خلق شد. بلکه یک "بنگ" کوچک. اما آن، برای من یک "بیگ بنگ" بود. و همه اشخاص- پرنده تا جایی که ممکن بود نزدیک می‌آمدند تا ترانه‌های شاد بخوانند مانند یک گروه کُر. حتی در داخل خانه، با همه درهای بسته در زمستان، هنوز می‌شد صدای آنها را خیلی بلند و واضح شنید!! پرسیدم چرا؛ حتی آنها در مورد آن به من گفتند - آنها در این مورد می‌دانستند، در مورد این "بنگ" که جهان را جدید کرد، و آنها برای خدا ترانه‌های سپاسگزاری خواندند.

همه اینها که الان به شما گفتم، انجام شده است. ولی من هنوز منتظرم که آن «چالش» کامل شود. ما هنوز منتظر رسیدن به حدنصابِ لازم برای تعداد وگانها هستیم. زیرا در حال حاضر، فقط ۳۰ درصد انسانها وگان هستند. ولی خوشبختانه، ما تعداد بسیار بسیار زیادی از، اوه خدای من، اشخاص- حیوان بسیار زیادی داریم که آنها نیز وگان هستند. و این به شانس ما اضافه کرده است، به ذخیره اجر معنوی‌مان. اما هنوزبیش از ۵۰ درصد دیگر کم داریم. و امیدوارم بعد از مدتی… زیرا «کارما» را نمی توان به مدت خیلی طولانی متوقف کرد. منظورم این است که از کارمای جدیدی که انسان‌ها ایجاد می‌کنند نمی توان برای مدت طولانی اجتناب کرد، باوجود اینکه حجم آنها کمتر است. زیرا کارمای قدیمی در «حیاط» است، و قفل است.

کلمه «حیاط» هم از "پادشاه کارما" آمد، وقتی داشت داد و بیداد میکرد که چقدر ما غیرقانونی بودیم وقتی کارما را حذف کردیم. هیچ کس نمی‌تواند آن را کلید بزند. "هیچ کس نمی‌تواند آن را کلید بزند"- اینها در واقع کلمات من نیستند. من میگفتم: "هیچ کس نمیتواند آن را باز کند." اما این سخنان پادشاه کارما است: "هیچ کس نمی‌تواند آن را کلید بزند" زمانی که او شکایت کرد، و به من گفت که آن «حیاط» که کارمای بشر در آن انبار شده، هیچ کس نمی‌تواند آن را کلید بزند. اما من هرگز نمی‌دانستم کسی میتواند از چنین کلماتی استفاده کنید: "هیچ کس نمی تواند آن را کلید بزند". امیدوارم متوجه شده باشید. یعنی هیچ کس نمی تواند آن را باز کند. هیچکس کلید باز کردن آنرا ندارد. هیچکس در کل کائنات.

خب، حالا چه چیزی می خواهم بگویم؟ و «کارمای» جدید انسان‌ها - که هر روز آن را ایجاد می‌کنند- هنوز خیلی کمتر از آن است که مجبور باشیم به آن رسیدگی کنیم. فقط وقتی که زمان خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، خیلی طولانی شود، آنگاه انباشته می‌شود، آنگاه ما فاجعه خواهیم داشت، فاجعه اقلیمی، پاندمی، جنگ و قحطی و غیره و غیره. پس اکنون، در این حین، در حالی که منتظر هستیم تا این۵۰٪ وارد شوند، اضافه شوند، فقط باید واقعاً سخت کوشانه خدا را شکر کنیم، دعا کنیم و تغییر کنیم. و شما، به-اصطلاح شاگردان من، لطفاً بیرون بروید، تمام توان‌تان را به کار بگیرید تا مردم را متقاعد کنید که وگان شوند. همینطوری ننشینید و دست روی دست بگذارید و بگویید "استاد همه کار را انجام می‌دهد. استاد میداند چه کار کند. استاد قدرتمند است." نه. این مسائل فقط به استاد مربوط نمی‌شود. بشریت باید کمک کند. و این تنها راهی است که می‌توانیم از این مشکل خلاص شویم و درحالیکه هنوز روی زمین زندگی می‌کنیم تکامل یافته و رستگار شویم. و اگر به همین منوال ادامه دهیم، برای همیشه صلح خواهیم داشت- صلح ابدی برای انسان‌ها، اشخاص- حیوان و سایر موجودات روی این سیاره. اینها نتیجه این پروژه، این متد و این راه است. پنجاه درصد وگان زیاد نیست.

اگر همه افراد گیاهخوار وگان شوند، آن هم کمک خواهد کرد. همه این اشخاص- حیوان وگان و همچنین نوزادان وگان - چون وقتی به دنیا می‌آیند، گوشت افراد-حیوان را نمیخورند، آنها از شیر مادر تغذیه می‌کنند- همه اینها حساب می‌شوند. و همه بچه‌های حیواناتی که حتی وقتی بزرگ می‌شوند ممکن است گوشت بخورند، اما وقتی متولد میشوند، این کار را نمی کنند - همه این اشخاص- حیوانِ وگان به میزان درصد ما اضافه می‌کنند. ما باید تا ابد از آنها تشکر کنیم. ما باید از رحمت خدا تشکر کنیم که او حتی اشخاص- حیوان وگان را برای ما خلق کرد تا در این زمان اضطراری وخیم کمک کنند. اشخاص- حیوان وگان، باید بطور طبیعی وگان باشند. و انسانهای وگان باید به طور طبیعی، داوطلبانه وگان باشند. وگرنه، به حساب نمی‌آیند.

و اشخاص- حیوانی که در یک دامداری بزرگ میشوند - در آنجا محبوس شده‌اند و انواع آنتی‌بیوتیک‌ها و داروها به سیستم‌شان وارد می‌شود - آن‌ها هم به حساب نمی‌آیند، حتی اگر وگان تغذیه شوند. آن یک سیستم متفاوت است. آنها به اندازه کافی خالص نیستند که به درصد جمعیت وگان‌مان اضافه کنند. پس، ما باید فقط به اشخاص- حیوان غیراهلی که بطور طبیعی وگان هستند تکیه کنیم. آنها بسیار پاک هستند و هنوز با بهشت ​​و زمین در ارتباط هستند. وقتی وگان هستیم، ارتباط بیشتری با بهشت ​​و زمین داریم. چه بدانید یا ندانید، دوست داشته باشید یا نه، اینگونه است. پس، همه اشخاص- حیوان در دامداری‌های صنعتی، نه تنها نمی‌توانند به ما کمک کنند، حتی اگر وگان تغذیه شوند، بلکه باری بر «کارما»ی ما ایجاد می‌کنند - «کارما» بیشتری برای ما دارند. اصلاً کمک نمیکند. مخصوصاً افرادی که صاحب دامداری هستند و کارگرانی که هر روز اینگونه قتل میکنند تا کسب درآمد کنند، آن «کارما»ی وحشتناکی برای آنهاست. اینها ممکن است به عنوان کسانی که متبرک و آزاد خواهند شد، حساب نشوند. مانند افراد عادی که وگان شده‌اند و هیچ موجودی را نمی‌کشند- حتی اگر قبلاً گوشت اشخاص- حیوان را میخوردند یا شیر می‌نوشیدند، یا تخم مرغ و اشخاص- ماهی را می‌خوردند، اگر آنها وگان شوند، در مدت کوتاهی پاک و خالص خواهند شد. و این، مسلماً به درصد وگان‌های‌مان روی زمین اضافه می‌کند تا صلح ابدی را برای همه موجودات، نه فقط برای بشریت، به ارمغان بیاورد. خدای من. امیدوارم آن روز به زودی فرا رسد. اگر دیدید که اتفاقاتی می‌افتند که نتیجه آنها صلح و وگانیسم است، آنوقت آن بزودی میسر خواهد شد. ابتدا صلح خواهد آمد، و وگانیسم کمی بعد خواهد آمد. اگر می‌بینید این اتفاق می‌افتد، پس خوشحال باشید و بدانید این طرح، دارد به نفع شما کار می‌کند. و اگر کارساز نباشد، پس چنین چیزهایی نخواهید دید.

نتیجه گیری: من این کار را امتحان کرده‌ام، با لطف بی کران، بی کران، بی کران خداوند متعال، آن متعالی ترین، کسی که هرگز نمی‌توانیم [به حد کافی] او را ستایش کنیم و بپرستیم و تکریم کنیم - با هرکاری که انجام دهیم، حتی در زندگی‌های بسیار زیاد- هرگز کافی نخواهد بود. و البته، با لطف و عشق استاد غایی در جهان فراتر از تصور ما؛ همچنین،تمام قدیسین و فرزانگان در ده جهت - گذشته، حال و آینده. ما همه "آنها" را از صمیم قلب دوست داریم. اما مسلماً، ما هنوز توسط پیوندی با استاد غایی مرتبط هستیم. شما این را می‌دانید. خب، امیدوارم بدانید- مهم نیست اگر ندانید. مسئله مهم، نجات هرچه سریع تر این سیاره با همه موجودات آن است، جهت نجات هرچه بیشتر زندگی ها و رهایی تعداد هرچه بیشترِ روح ها پس از اینکه این قلمرو مادی را ترک می‌کنند. اینها مهم ترین مسائل هستند. مهم نیست چه کسی آنرا انجام داد.

آن انجام شده، و ما برای نتیجه دعا میکنیم. و نهایت تلاشمان را می‌کنیم تا دیگران را قانع کنیم وگان شوند- هرچه زودتر، بهتر. زیرا ممکن است زمان مقرّر نیز تمام شود. هرچیزی زمان مشخصی لازم دارد برای بالغ شدن، تطابق، اصلاح و تکمیل. در این سیاره، در جهان مادی، هیچ چیز دائمی نیست. هر چیز دیگر هم همینطور است - هرچیز انتزاعی، هر چیز نامرئی.

من خواب خوبی ندارم. غذا هم برایم مزه ندارد. غذا حتی فقط یک بار در روز هم مزه چندان خوبی ندارد. اما خداوند مرا به گونه دیگری تغذیه می‌کند. "استاد غایی" مرا زنده و تندرست نگه می‌دارد. فقط اینکه امیدوارم و دعا می‌کنم ببینم که بزودی روزی خواهد رسید که انسان ها از هر بار سنگین، رنج و نگرانی رها هستند و سعادتمند و خوشبخت زندگی می‌کنند، به شیوه‌ای که میبایست زندگی کنند حتی در این سیاره، در این قلمرو مادی، و این سیاره مادی. اگر آن روز برسد، حتی اگر بلافاصله بمیرم، برایم مهم نیست. آن زمان، شادترین زمان یا شادترین روز زندگی‌ام است- وقتی بدانم که سیاره ایمن است، همه موجودات نجات یافته‌اند، و روحشان آزاد گشته است. آه، خداوند را شکر برای آنروز. آمین.

خب، عزیزانم. لطفاً خداوند متعال را ستایش کنید، برای اینکه به ما امکان انتخاب در این مورد را می‌دهد و همه الگوها، قوانین و راههای باورنکردنی را به گونه‌ای ترتیب می‌دهد که این طرح تا کنون ۹۵٪ صورت گرفته. اما ما ۵۰ و خورده‌ای درصد وگان بیشتر از درصد وگانهایی که اکنون هستند، نیاز داریم. پس، بیایید امیدوار باشیم که هرچه زودتر اتفاق بیفتد.

همگی شما را به نام خداوند دوست می‌دارم. هر روز، در برابر خدای متعال سجده می‌کنم، و آن "متعال اعظم" را شکر میکنم، بخاطر هرچیزی که به ما عطا کرده- و بخاطر اینکه ما را می‌بخشد، بخاطر عشق بی نهایت به ما علیرغم اینکه چقدر بد بوده‌ایم، چقدر «کارما» خلق کرده‌ایم، و چقدر به خودمان، به دیگران، و به تمام جهان آسیب زده‌ایم. باشد که تا ابد، خدا را هر دقیقه، هر ثانیه، در زندگی‌تان به یاد داشته باشید، اگر میتوانید، و برکاتی که بر ما می‌بارد را حس کنید. آمین. آمین. آمین. دوستتان دارم. خداوند همه ما را برکت دهد.

من واقعاً می‌خواهم از شما تشکر کنم، از همه شما که در این پیام، این پیام اخیر مشارکت کرده اید، تشکر می‌کنم برای اینکه کلمات را مرتب کردید و آن را شنیدنی‌تر کردید. زیرا من واقعاً در بهترین وضعیت نیستم، اما شما همه آنها را خوب کردید، و من از شما بسیار سپاسگزارم. خداوند شما را برکت دهد، خدا دوستتان دارد و من دوستتان دارم. متشکرم، تیم من، عزیزترین تیم من، تیم فوق العاده، برای هر کاری که انجام می‌دهید - نه فقط بخاطر این، بلکه بخاطر کمک هر روزه‌تان. می‌دانم که چقدر زحمت می‌کشید. و باشد که به شما پاداش داده شود، حتی اگر به آن نیاز نداشته باشید، توسط بهشت‌ها، و همه مقدسین و فرزانگانی که به شما کمک می‌کنند و هر روز از شما حمایت می‌کنند. من هم هرروز کمک می‌کنم، از صمیم قلب از شما حمایت می‌کنم. دوستتان دارم.