استاد عشق و خنده را با تیم کاری به اشتراک می‌گذارند، قسمت ۳ از ۶

متشکرم. معمولا، من اصلا قهوه نمیخورم. آه! معمولا، من اصلا قهوه نمیخورم. ولی وقتی خیلی بوی خوب میدهد، میدانید؟ مثلا وقتی در خیابان راه میروید، و کسی قهوه درست میکند و بوی آن می آید- آه، میخواهید آنرا بنوشید! ولی وقتی میروم و آنرا می نوشم- آه، خیلی دلسرد میشوم، زیرا من به قهوه عادت ندارم. خیلی تلخ است. ولی گهگاهی، میتوانم از آن لذت ببرم، اگر یکعالمه شِکر در آن بریزم- خوراک ممنوعه [شِکر]. آن برای ما، [تیم سوپریم مستر تلویزیون] خیلی مهم است. (بله؟) زیرا به کار کردن مان کمک میکند! میدانم، میدانم. (بله.) بله، میدانم، ولی من به قهوه احتیاج ندارم تا بیدار بمانم. اگر اینرا بنوشم، احتمالا نمیتوانم بخوابم.